از هر دری سخنی



رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با مردم آذربایجان فرمودند: کسی که زندگی اشرافی را دنبال میکند و اصلاً حرکتش حرکت اشرافی است، نمیتواند شعار حمایت از پا‌ها را قبول داشته باشد. شعار انقلاب شعار حمایت از مستضعفین و حمایت از پا‌ها است؛ افرادی که دنبال زندگی اشرافی هستند و حرکتشان حرکت اشراف‌منشانه است، نمیتوانند به این شعار وفادار باشند. شعار انقلاب مقابله‌ی با استکبار است، مقابله‌ی با حرکت استکباری و قدرتهای استکباری است؛ این کسانی که دم از تسلیم در مقابل استکبار میزنند، دم از تسلیم در مقابل آمریکا میزنند، نمیتوانند به این انقلاب و به این هدفها پابند باشند؛ این حرف قابل قبولی نیست.» (بیانات در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی 28.11.400. اینجا)

شکل گیری دولت اسلامی با مدیران غیر انقلابی محال است!

از نظر بنده جریان اشرافیت» که غالبا به لحاظ ی طرفدار هاشمی هستند، در بدنه ی نظام سالهاست که نفوذ کرده است. خود هاشمی با خطبه معروف تجمل و مانور اشرافیت! (انتشار برای اولین بار؛ فیلم خطبه مانور تجمل» هاشمی در نماز جمعه. اینجا) در رأس این جریان بود. و باز از نظر من، امثال خاتمی و و. هم جزو همین جریان هستند. یکی از افرادی که نزدیک به این جریان ی بوده و متاسفانه سالها حساس ترین پست ها را اشغال کرده است، علی شمخانی» است. شکی ندارم که در تحقق تمدن نوین اسلامی، باید با روشنگری مردم را به سمت جریان انقلابی متمایل کرد. مانند آنچه در 1400 و قبل از آن 1398 (انتخابات مجلس و ریاست جمهوری) تحقق یافت. البته این دو انتخابات نه به واسطه روشنگری، که به دلیل عملکرد سیاه مجلس دهم (مجلس لاریجانی! و تصویب 20 دقیقه برجام!) و دولت (دولت تزویر. با تصویب ننگنامه برجام! و وجود انواع مفسدان اقتصادی و مدیران اشرافی و نجومی بگیر) نتیجه مطلوبی داشت. اما اگر جامعه حقیقتا به این نتیجه برسد که کار باید به جریان انقلابی سپرده شود، و جریان غرب زده راه به جایی نخواهد برد، آنگاه دولت اسلامی شکل می گیرد! و پس از شکل گیری دولت اسلامی جامعه اسلامی شکل خواهد گرفت. پنج گامی که امام ای برای رسیدن به ظهور و شکل گیری تمدن نوین اسلامی تصویر کرده اند به این شرح است: انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و در نهایت تمدن اسلامی است.» (برای مطالعه بیشتر بنگرید به: 5 گام رسیدن به تمدن نوین اسلامی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب. اینجا)

اخیرا خبری در رسانه های رسمی داخلی و رسانه های ضد انقلاب منتشر شد با این عنوان:

توقیف کشتی پسران شمخانی در یکی از بنادر هند

مشرق نوشت: پس از انتشار خبر کذبی با ادعای توقیف کشتی پسران شمخانی در یکی از بنادر هند، منابع آگاه از شکایت پسران شمخانی از خبرگزاری ایلنا خبر دادند. بنابراین گزارش خبرگزاری ایلنا مدعی شده بود: کشتی کابل» متعلق به شرکت ادمیرال با مالکیت برادران شمخانی» به بهانه نقص مدارک از تقریبا ١٠ روز پیش همراه با همه باری که در حال حمل آن بوده، به حکم یک دادگاه هندی در بندر کاندلا توقیف شده‌ است.

پس از انتشار خبر توقیف کشتی پسران شمخانی در رسانه های خارجی و داخلی، علی شمخانی واکنش نشان داد! مشرق با تیتر واکنش شمخانی به شایعات درباره فرزندانش» نوشت: علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی طی توییتی نوشت: ‏سرباز واقعی در میانه جنگ، فکر و دیدگانش را از دشمن اصلی به سمت ‎ستون پنجم منحرف نمی‌کند. زخم تحریم با برنامه غرب و شمشیر بی‌تدبیری و وادادگی غرب‌گراهای داخلی، پیکر مقاوم مردم ‎ایران را مجروح ساخته. برای التیام این زخم از جان و آبرو مایه می‌گذاریم. ناگفته‌ها بماند برای بعد.

کاش علی شمخانی بازنشست می شد و میدان را به جوانان می داد/ آقای شمخانی؛ بس است دیگر! هرچه باید خدمت می کردید کردید؛ لطف کنید کنار بروید!

در یکی از مطالب مشرق این چند خط را به عنوان نظر نوشتم. چون بلافاصله آنرا اینجا کپی کردم که اگر منتشر نشد، حیف نشود! نمی دانم تأیید شده است یا خیر. شاید بعدا در مورد تأیید شدن یا نشدنش در همین وبلاگ چیزی بنویسم و خبر بدهم. هرچه هست مشرق نظرات را سانسور نمی کند و طیف های مختلف، حتی اصلاح طلبان تند و مخالفان نظام نیز نظراتشان را بیان می کنند! منتهی به شرط اینکه فحاشی و توهین در آن نباشد و نظر صرفا انتقادی باشد. منتهی چون دست جناب شمخانی به شکایت است، و قدرت و نفوذشان هم به نحوی است که حتی در خبرگزاری ها را هم تخته می کنند، شاید مشرق هم ملاحظه بکند. ماجرای شکایت شمخانی از سایت انتخاب و فیلتر شدن این سایت پس از فاجعه هواپیمای اوکراین را که به خاطر دارید؟  ویکی پدیا دراینباره می نویسد: سایت انتخاب همچنین در ٢٢ دی ماه ٩٨ در کانال تلگرامی اش، از شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی خواست که "استعفا دهد" اما تنها ٨ ساعت پس از انتشار این خبر، شورای عالی امنیت ملی ضمن شکایت از سایت انتخاب، به هیات نظارت بر مطبوعات دستور داد این سایت را توقیف کند که در همان روز حکم توقیف سایت انتخاب از سوی هیات نظارت بر مطبوعات امضا شد.» (انتخاب رومه. اینجا)

به هر حال این متن نظر من در مشرق است:

کاش جناب شمخانی حالا دیگه بازنشست می شدن!
و کار رو به جوانترها می سپردن.
به اندازه کافی از خدمات ایشون و فرزندان و بستگانشون استفاده کرده کشور. کافیه واقعا!
ایشون به معنی واقعی کلمه مرید» هاشمی هستند و یک اصلاح طلب!
جالبه:
توی یکی از برنامه های تلوزیون بعد از فتنه 88، مجری هرچقدر تلاش کرد از ایشون کلمه فتنه» رو بگیره، آخر نگفت!
دو نکته:
1. اینکه ایشون یه زمانی فرمانده نیروی دریایی ارتش» بودند (10 سال!) و فرزندانشون هم تو همون زمینه به خیلی چیزها رسیدن من رو یاد فرمایش اخیر رهبر مظلوم انقلاب می اندازه که فرمودن: اشرافی ها نمی تونن انقلابی باشن! (قریب به مضمون)
2. در ماجرای غم انگیز سقوط هواپیمای اوکراین، یک مسئول اجازه نداد شرایط کشور شرایط جنگی» اعلام بشود. اگر اینطور می شد، برای مدت مثلا 72 ساعت (24، 48 یا 72 ساعت) کلیه پروازها لغو می شد. و اون فاجعه رقم نمی خورد! حالا من که نمیگم اون مسئول کی بود! خودتون ارتباطش رو با جناب شمخانی (ببخشید؛ امیر شمخانی!!) پیدا کنید.
نکته آخر: انقلابی واقعی کسی هست که دل در گرو دنیا نداشته باشه. مسئولین انقلابی کسانی هستند که مثل سردار فلاح زاده (استاندار یزد در دولت دهم) خودش رفت سوریه و جانباز شد! (و فیض شهادت نرسید تا در خدمت نظام باشه) یا مثل مسئولینی که فرزندانشون رفتند و جنگیدند، یا به شهادت رسیدند و یا به هر حال به تکلیف خودشون عمل کردند.
جریان منفعت طلب، که راهبرش هاشمی» است، هرگز انقلابی نبوده و نخواهد بود.
اون مرحله دولت اسلامی» از پنج مرحله تحقق تمدن اسلامی برای رسیدن به ظهور، وقتی انجام میشه که این غیر انقلابی ها (بخوانید: ضد انقلاب! چون بی طرف نداریم! در آخر امان یا با حق هستید یا با باطل) کنار برن و مسئولین انقلابی روی کار بیایند.
با روی کار آمدن مجلس انقلابی و دولت مردمی، این بارقه ایجاد شده که کم کم به اون سمت حرکت کنیم.
هرچند به همین مجلس و دولت هم انتقادات فراوانی وارد هست، اما هرچه هست به معنی واقعی کلمه سمت و سوی انقلابی دارند! اگر در مجلس هم چند نفر به اسلام انقلابی وارد شدند، اما باز همان مسیر قبل را می روند، شاکله کلی مجلس انقلابی است. اگر در دولت چند مدیر و مسئول از دولت تزویر باقی است، اما بدنه اصلی دولت انقلابی است. و.
خدایا؛ خودت عاقبت کمک کن تا هرچه زودتر منجی عالم بشریت از راه برسند.

زندگی نامه و بیوگرافی علی شمخانی (8 سال فرمانده نیروی دریایی ارتش!)

علی شمع‌خانی معروف به علی شمخانی (زادهٔ ۶ مهر ۱۳۳۴ اهواز) فرمانده نظامی و ت‌مدار ایرانی است، که هم‌اکنون به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده رهبر جمهوری اسلامی ایران در این شورا فعالیت می‌کند.

وی دانش‌آموخته کارشناسی مهندسی کشاورزی و کارشناسی ارشد مدیریت از دانشگاه جندی‌شاپور و دکتری استراتژی نظامی از دانشگاه عالی دفاع ملی می‌باشد و دوره دافوس را نیز در دانشگاه فرماندهی و ستاد آجا گذرانده است.

شمخانی فعالیت ی خود را علیه سلطنت پهلوی از دهه ۱۳۵۰ آغاز کرد، که منجر به دستگیری او توسط ساواک گردید و دوره‌ای را نیز در زندان اهواز سپری کرد. در پی آشنایی با افرادی چون محسن رضایی و غلامعلی رشید، به عضویت گروه منصورون درآمد.

شمخانی در طول جنگ ایران و عراق از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بود و از ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ فرماندهی سپاه خوزستان را برعهده داشت، در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران بود و با حفظ سِمَت، از ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ فرماندهی نیروی زمینی سپاه و از ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ نیز معاونت اطلاعات و عملیات ستاد فرماندهی کل قوا را برعهده داشت.

وی در دولت چهارم برای مدت یک سال، از ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ وزیر سپاه پاسداران بود، سپس به ارتش منتقل شد و در فاصله سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ فرماندهی نیروی دریایی ارتش و از سال ۱۳۶۹ با حفظ سمت، فرماندهی نیروی دریایی سپاه را نیز برعهده داشت. شمخانی در دولت هفتم و هشتم، در فاصله سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ به‌عنوان وزیر دفاع فعالیت می‌کرد. وی یکی از ۱۲ نظامی ارشد با درجه سرلشکری در نیروهای مسلح ایران می‌باشد.

همراهی علی شمخانی با سران فتنه و فتنه گران؟ (شمخانی و فتنه 88)

علی شمخانی نظامی است. فرمانده او، یعنی فرمانده معظم کل قوا، حوادث 88 را فتنه» نامیدند. بارها و بارها از این کلمه استفاده کردند. خاتمی و و میرحسین را سران فتنه» لقب دادند و. اما علی شمخانی، حتی یک بار هم حاضر نشد از کلمه فتنه استفاده کند! ویکی پدیا در اینباره می نویسد:

در برنامه دیروز، امروز، فردا، وحید یامین‌پور، مجری برنامه که سعی داشت شمخانی را وارد مسائل ی روز کند و جریانِ منتسب به فتنه، در ادبیات صداوسیمای جمهوری اسلامی را مطرح کند، از شمخانی پرسید که آیا واژه فتنه را قبول دارید؟ شمخانی نیز در پاسخ وی ضمن اجتناب از به کار بردن واژه فتنه دربارهٔ مسائل پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ گفت:

می‌دانم تو به دنبال چه هستی. من وارد این بحث‌ها نمی‌شوم. بسیجی باید حق گو، حق خواه و حق شنو باشد.

هم‌چنین شمخانی در برنامه تلویزیونی شناسنامه، که در تاریخ ۳ خرداد ۱۳۹۲ از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش شد، حضور یافت.

او در این مصاحبه به شدت استفاده از الفاظی همچون فتنه‌گر، ساکت فتنه و انحرافی را محکوم کرد و گفت:

دشمنان ما دشمن ریش ما هستند، چه ریش اصلاح‌طلب و چه ریش اصول‌گرا، نباید به بهانه‌های مختلف افراد را از قطارِ انقلاب پیاده کرد.

شمخانی در ۹ دی ۱۳۹۲ در مورد رفعِ حصر میرحسین و مهدی ، در پاسخ به خبرنگاران گفت:

من آدم اقدام هستم و آدم حرف نیستم. (ویکی پدیا. اینجا)

پی نوشت:

1. در مورد شمخانی به اندازه کافی سایت ها نوشته اند. اگرچه: واقعا کسی جرأت نمی کند حرف دلش را بزند! چراکه شمخانی و فرزندان یا از او شکایت» می کنند، مانند شکایت از ایلنا، و یا فیلتر» می کنند! مانند فیلتر سایت انتخاب!

2. این نظر را در سایت پانا، مطلب تکذیب استعفای شمخانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی نوشتم: عجب! اگر به تصمیم شورا شرایط کشور شرایط جنگی» اعلام می شد، به مدت اعلام شده (24، 48 یا 72 ساعت) کلیه پروازها لغو شده و فاجعه هواپیمای اوکراین رقم نمیخورد! تاسف بار اینکه از سوی مسئولان نظامی خواهش شده بود که این تصمیم گرفته شود! اما حضرات به با اعتماد به نفس کاذب (یا شاید هم با خیا.ت) نپذیرفتند! عجیب اینکه: کسانی که مقصر نبودند (مانند سردار حاجی زاده عزیز و انقلابی) با شجاعت عذرخواهی کردند، اما کسانی که مقصر بودند با بزدلی شانه خالی کردند!

3. این نظر رو در سایت مشرق با عنوان واکنش شمخانی به شایعات درباره فرزندانش» نوشتم:

به عبارت بهتر:
منتقدین شدن ستون پنجم!
منتقدین سردار تو بحث هواپیمای اوکراین، و منتقدین سردار به بحث اوضاع اقتصادی فرزندانشون ستون پنجم هستند.
قبول باشه آقای شمخانی؛ به نبردتون بپردازید!
فقط مواظب باشید جلوی اسلحه تون آرمان های انقلاب نباشه!!

4. از جریان شمخانی که بگذریم، از مدتی قبل حمله به امید دانا را چند شل مغز و دگم ی شروع کرده اند! یکی شان که ظاهرا لباس ت هم به تن دارد، شروع می کند و از گذشته امید دانا بد می گوید! به بهانه حفظ انقلاب و توهین های سالها قبل امید دانا به اسلام و.، امروز او را می کوبد! در حالیکه امید دانا، امروز یکی از حامیان ت های انقلاب است و در جریان انتخابات 1400 حامی دکتر سعید محمد و بعد آیت الله رییسی بود!

این جریانی که امروز مشغول کوبیدن امید دانا هستند، اگرچه کم و انگشت شمارند، اما به هر حال از دو حال خارج نیستند: یا به معنی واقعی کلمه احمق و کور دل و نفهمند، و یا خائن! حقیقتا گزینه سومی وجود ندارد.

در بعضی از کانال های تلگرام که علیه امید دانا فیلم و محتوا منتشر کرده ام، نظرات انتقادی گذاشته ام. اما حضرات حتی چند کلمه انتقاد و حرف را هم تحمل نمی کنند! فقط بلدند به خاطر گذشته امید دانا، او را که امروز مدافع وطن و نظام در حوزه رسانه است، بزنند! تا دیروز حرفی از امید دانا نمی زدند! اما امروز که اثرگذار شده و دیده می شود، مشغول زدنش شده اند! خدایا، انقلاب را از شر این حمقا» یا مغرضین» نجات بده! در یکی از کانال ها چند کلمه انتقاد کردم. منتشر کرد. آپارات پیام داد که به نظر شما پاسخ داده شده است. اما ظاهرا ادمین کانال منصرف شده و پیام را پاک کرده بود! مجددا برایش نوشتم:

سلام. چی شد؟ ترجیح داید پاسخ بدید و بعد حذف کنید؟ جالبه! پیام شما برای من اومده. اما اینجا حذف کردید ظاهرا! به هر حال همینه. حرکتی که منطق پشتش نباشه میشه همین. از نظر شما، اگر کسی دچار تفکراتی غیر از تفکری که دارید نباشه، حق نداره از وطنش دفاع کنه! حق نداره طرفدار جمهوری اسلامی و شخص رهبر باشه. دیدگاه بسته و دگم شما راه به جایی نمیبره. و خوشبختانه اونایی که باید بفهمن و بدونن می دونن. همه چیز دست خداست. شک نکنید امید دانا هم در این اوضاع که جنگ رسانه ای هست، داره به خوبی از مواضع نظام و وطن دفاع می کنه و این لطف خداست! شمع حق هم پوف امثال شما خاموش شدنی نیست؛ به خودتون زحمت ندید!


نمی دانم چطور عده ای از انسان های به ظاهر فهمیده و روشنفکر، اهمیت کتاب و رومه و. را درک نمی کنند! در حالیکه حقیقتا با یک یادداشت یا یک مقاله به ظاهر ساده می شود کارهای بسیار بزرگی انجام داد! و حتی تحول آفرینی کرد.

دراینباره که مصداق زیاد است. در سطح جهان اگر نگاه بکنیم، مصادیق فراوانی می توانیم بیابیم. انواع نظریات نقد ادبی و زبان شناسی و. که معروف شده اند و راه باز کرده اند و تحول آفریده اند را اگر جستجو بکنیم خواهیم یافت.

اما یک مصداق ساده و دم دستی آن برای ما ایرانی ها، شروع انقلاب 57 خودمان با یک مقاله است!

بله؛ یک مقاله. در صفحه چندم یک رومه انقلاب 57 را به وجود می آورد! البته ممکن است عده ای این جمله را اشتباه قلمداد کنند. منتهی برای بیان اهمیت قلم و نوشتن، اگر با دید تسامح نگاه کنیم، می شود جمله را کامل دانست و آنرا پذیرفت. به این شرح:

در سال 57 مقاله ای نوشته می شود با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه». این مقاله در صفحات داخلی رومه اطلاعات به چاپ می رسد. یعنی به عبارتی سرمقاله نیست و در صفحه اول و دوم رومه که مقالات مهم آنجا چاپ می شوند هم کار نشده! بلکه در صفحات داخلی به چاپ رسیده است.

تا اینجای کار همه چیز عادی است. اصلا مگر چند جمله بهم پیوسته، آنهم در یک رومه، آنهم در صفحات داخلی رومه چه اهمیتی دارد؟ مگر چند نفر رومه می خوانند؟ و از آن جمع رومه خوان، مگر چند نفر همه رومه را می خوانند؟ مگر چند نفر آن مقاله را خوانده اند؟ و مگر چند نفر آنرا پسندیده یا نسبت به آن نقد داشته اند؟ جواب همه این سوال ها را وقتی می یابیم که اثرگذاری آن مقاله را بررسی کنیم!

در حقیقت ایران و استعمار سرخ و سیاه» به ظاهر امام خمینی (ره) و در باطن اسلام و ت را هدف گرفته است. پس اگر حتی در یک نسخه هم انتشار می یافت، و اگر در یک نشریه بی اهمیت هم چاپ می شد، باز مهم» بود. چون هدف و محتوای مهمی داشت.

ایران و استعمار سرخ و سیاه» چاپ می شود. فردای آن روز در حوزه ها بحث به وجود می آید. کسانی که مقاله را خوانده اند به دیگران اطلاع می دهند که چنین مقاله توهین آمیزی چاپ شده است. حوزه ها به علت بی احترامی به ت و امام خمینی (ره) به عنوان یک مجتهد و مرجع تقلید، تعطیل می شوند. تعطیلی حوزه ها به نشانه اعتراض، در سطح جامعه انعکاس می یابد. بازاریان و کسبه و مردم. کم کم شهر متوجه آن مقاله می شود و به این ترتیب، قیام 19 دی 57 مردم قم شکل می گیرد.

در حقیقت یک مقاله به ظاهر ساده، از یک نویسنده گمنام، اینقدر به قدری اثرگذار می شود که تقریبا 400 روز پس از چاپ آن، حکومت شاهنشاهی که کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا در همان سال آنرا جزیره ثبات نامیده بود، سرنگون می شود!

و به عبارت ساده تر، یک مقاله مسبب سرنگونی حکومت پادشاهی ایران می شود: عجب!

پس یک مقاله می تواند اینقدر اثرگذار باشد؟

بله. پاسخ روشن است. اگر قلم و اندیشه مهم نبود، در قرآن به قلم سوگند خورده نمی شد! اگر قلم و اندیشه مهم نبود، در روایات اسلامی اینقدر به نوشتن و کتابت و. توصیه نمی شد. اگر قلم و نوشتن مهم نبود، اندیشه ها و منش های فکری و مکتب های فلسفی و ی و. با آن منتقل و بعضا متحول نمی شد!

پس قلم موثر است. چون پس آن اندیشه وجود دارد. و قلم راهی برای بروز و بیان آن اندیشه است.

پس مقاله هم مهم است. حتی اگر در یک کانال گمنام تلگرام، ایتا، سروش و. باشد. یا اگر در یک پاراگراف در یک وبلاگ، سایت، یا صفحه ای از صفحات اینستاگرام نوشته شده باشد. مقاله مهم است. نوشتن مهم است. اما از آن مهمتر اندیشه ورزی و اندیشیدن است.

چقدر در قرآن کریم به اندیشیدن و فکر کردن توصیه شده است.

همه این مطالب را نوشتم که بگویم همه ما که به مفاهیم اسلامی اعتقاد داریم، وظیفه داریم در حد توان خود کار کنیم و تلاش کنیم. وظیفه داریم در جبهه جنگ شناختی با دشمن، ورود کنیم. نباید بی تفاوت باشیم. این تفکر که مثلا چه کاری می توانم انجام دهم؟ بسیار خطرناک است! و شاید آسیبش بیشتر از خطرات حملات دشمن باشد.

بله. دلها دست خداست. با اراده خدای متعال همه تلاش های دشمنان اسلام و انقلاب نقش بر آب می شود. اگر خدا بخواهد، تلاش دشمن برای ضربه زدن به نظام اسلامی، پتکی می شود بر سرخودش فرود خواهد آمد. همه اینها قبول. اما ما هم بایستی کار کنیم و تلاش کنیم.

امروز میدان نبرد با دشمن بسیار گسترده شده است. با گسترش فضای مجازی و نیز با سهولت دسترسی به نعمت اینترنت و وفور گوشی های هوشمند و. میدان نبرد در همه خانه ها و کوچه ها و خیابان ها کشیده شده است. بنابراین همه باید تلاش کنند. همه باید کار کنند. حتی اگر به اندازه نوشتن یک پاراگراف باشد. حتی اگر به اندازه بازنشر یک مطلب مفید، یک عکس یا ویدئوی اثرگذار باشد. این نوشتن، و این کار کردن، و این بازنشر محتوا، حتی اگر در گروه های کوچک چند نفره باشد، یا حتی اگر تنها برای یک نفر هم انجام گیرد بسیار مفید و موثر و لازم» است.

به اعتقاد من، جنگ نرم که سالهاست آغاز شده است، و امروز بعدی از آن با عنوان جنگ شناختی و. شناخته می شود، آخرین نبرد جبهه حق و باطل است. سرنوشت این جنگ روشن است: پیروزی جبهه حق و شکست جبهه باطل. اما اینکه این پیروزی و آن شکست چه زمانی اتفاق بیافتد، بستگی به تلاش و همت ما دارد. تک تک ما در این جنگ موثریم و باید به یاری جبهه حق بپردازیم.


جریان تحریف و توپ خانه سم پاشی اصلاح طلبان یک لحظه هم توقف ندارد. مدام در تلاش است! چرا؟ چون دولت انقلابی هم بحمدالله جهادگونه در تلاش است! این جماعت افساد طلب، برای اینکه ننگ دولت مطبوعشان (دولت تزویر) در مقابل اقدامات جهادگونه دولت رییسی برملا نشود، از هر بهانه ای برای سم پاشی علیه دولت و به طور کلی جریان انقلابی استفاده می کنند.

بهانه اخیرشان شده یک مقاله که سایت غیر مرجع و نهایتا دسته دوم جریان انقلاب، یعنی رجانیوز، درباره اظهارات آیت الله العظمی صافی گلپایگانی نوشته است. اصلاح طلبان همه نیروهای رسانه ای خودشان، از عبدی گرفته تا ابطحی را به خط کرده اند تا بحث روز جامعه را در رسانه های زنجیره ای، مقاله رجانیوز جلوه دهند!

به قول یکی از دوستان: مژدگانی که گربه عابد شد! بله؛ افساد طلبانی که تا دیروز تقلید را کار میمون می دانستند! امروز شده اند حامی مراجع! و آنهم تنها یک مرجع! و آنهم تنها یک اظهار نظر از آن مرجع! و آنهم تنها یک برداشت از اظهار نظر مرجع معظم.

حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در دیدار رئیس مجلس انقلابی، دکتر قالیباف، می فرمایند برای اینکه مشکلات جامعه کم بشود، باید با همه کشورها ارتباط برقرار کرد. اظهرمن الشمس است که منظور حضرتشان همه کشورها به جز اسرائیل و آمریکاست که خیانت و دشمنی شان ثابت شده بود، و در دولت عبرت، باز هم ثابت شد! بنابراین بخش اول اظهارات نقد دولت تزویر است و عملکرد سیاهش که جامعه را به این روز انداخته، و بخش دوم، توصیه به برقراری ارتباط با همه کشورها و استفاده از ظرفیت ت خارجی نظام است.

این سخنان کاملا متین و به جا و درست است. اما آنچه نادرست می نماید، افاضات اصلاح طلبانی است که مقاله یک سایت درجه دوم را پیراهن عثمان کرده اند که با آن جریان انقلابی را مثلا بزنند! البته ره به جایی نمی برند؛ اما مشخص است که هدف ورای کلماتی که می نویسند، یعنی حمایت از مراجع است. در واقع هدف این جماعت مسئله درست کردن است! تا فعالیت های انقلابی دولت دیده نشود.

دولت رییسی در حالی که جمعه ها مشغول دودی کردن ریشش بود، هر جمعه به نقاطی از کشور که احساس می کند مشکلات بیشتری دارد سفر می کند. از جمله در همین مدت کوتاه دوبار به خوزستان سفر کرده است. افساد طلبان برای اینکه ذهن جامعه از مقایسه فاصله بگیرد، مجبورند مسئله سازی کنند و بنابراین از هر فرصتی استفاده می کنند.

جریان تحریفی که مقام معظم رهبری به آن اشاره می کنند، در واقع همین است. این جماعت و این خط فکری یا جای قاتل و مقتول را عوض می کنند، و یا مسئله سازی می کنند تا حقایق دیده نشود. در همین ماجرای اخیر هم به جای اینکه به خاطر عملکرد ننگین دولت مطبوعشان پاسخگو باشند، خود را بر صندلی مطالبه گری نشانده اند و طلبکار شده اند!

البته به فضل الهی این جریان محکوم به شکست است. در حقیقت این سنت الهی است: حزب الله پیروز و حزب شیطان نابود است. روشن است که تلاش می کند. دست و پا می زند. از این طرف هم باید کار و جهاد و تلاش بشود تا انشاء الله هرچه زودتر، تمدن نوین اسلامی شکل گیرد، و هدف غایی آن، یعنی ظهور اتفاق بیافتد، تا سرکرده جریان تزویر، یعنی شیطان رجیم، به دست حضرت صاحب (عج) گردن زده شود.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مطالعات ترجمه متون تخصصی Download free pc game تعلیقات خود ناشناخته ی من همه چی موجوده آموزش زبان انگلیسی مهرستان روداب نیوز مطالبـ علمی ، پژوهــشــی ، مــذهبــی تک اموزش پروا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.